دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 16 KB
تعداد صفحات : 14
بازدیدها : 283
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 3500 تومان
خرید این فایلانتخاب همسر 14 ص
انتخاب همسر
در بسیاری از جوامع انتخاب همسر تحت مقررات و نظارت قواعد درون همسر گزینی و برون همسر گزینی قرار دارد . قاعده درون همسری حكم می كند كه فرد ازدواج كننده باید در داخل گروه معینی كه به آن تعلق دارد ازدواج كند و قاعده برون همسری ازدواج را در بیرون از دایره گروه خاصی كه فرد بدان تعلق دارد تجویز می كند . در ایران . مانند دیگر جوامع اسلامی . ازدواج با خویشان نزدیك ممنوع است در بعضی ادیان مانند مسیحیت این دایره وسیعتر است و شامل ممنوعیت ازدواج عموزاده ها و عمه زاده ما نیز می شود. با وجود این در كشور مثل آمریكا قانون رسمی انگشت شماری برای تعیین محدودة ازدواج وجود دارد اما خانواده ما و دوستان انتظار دارند كه فرد در داخل نژاد، مذهب و طبقه اجتماعی خود ازدواج كند و از آن خارج نشود.
همسر گزینی با دو روش و شیوه مختلف انجام می گیرد روش اول كه در آن انتخاب معمولاً بر اساس عشق و علاقه استوار است. انتخاب آزادانه دو طرف اهمیت دارد. در روش دوم انتخاب در اختیار خانواده هاست و والدینی در هسر گزنی فرزندانشان تصمیم می گیرند . زناشویی مبتنی بر عشق یك ویژگی فرهنگ مغرب زمینی و كشورهای صنعتی شده غرب شناخته شده است . برای بسیاری از جوامع ازدواج مبتنی بر عشق یك پیش نیاز طبیعی و ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رشد. ولی این شیوه در جوامع گوناگون چندان عمومیت ندارد . كارایی زناشویی مبتی بر عشق و علاقه این است كه به جوانان كمك می كند كه عواطف و محبت را كه خانواده به آنان مبذول می گردد به زندگی تازه منتقل كنند.
نامزدها به دلایل متعددی پیوند با یكدیگر را می پذیرند خصوصیات را كه فرد در همسر آینده خود به طور طبیعی جستجو می كند . شامل جاذبه های گوناگون مانند مشابهت سنی ، مذهبی ، نژادی . پایگاه اقتصادی ، اجتماعی ، سطح تعلیم و تربیت . كششها ، زیباییها و قیافه ظاهری او است معمولاً فرد تحصیلكرده مسلمانی از یك طبقه متوسط برخاسته . به احتمال قوی با دختر مسلمان و تا حدی تحصیلكرده از یك طبقه متوسط. كه فاصله سنی آنها چندان زیاد نیست ازدواج خواهد كرد. اگر چه ممكن است استثنائاتی نیز وجود داشته باشد.
همسر گزینی و جبر ازدواج
در دوران قبل همسر گزینی به شدت تحت فشار اجتماعی بود . انتخاب همسر نه بر اساس میل و علاقه دو طرف به ازدواج . بلكه به دلیل «جبر اجتماعی) صورت می گرفت در جامعه ای كه فردیت مطرح نبود علاقه فردی نیز ارزشی نداشت. برای دختر ازدواج مرحله ای بود كه از نقش دختر مجردی كه در خانه پدر یا بردار زندگی می كرد به نقش كدبانوی منزل برسد. پایگاه اجتماعی دختر مجرد چه در خانه پدر یا خانه برادر نا مشخص بود. احتمالاً بالاتر از خدمه . اما به طور حتم پایین تر از پایگاه كدبانوی خانه تنها راه ارتقاء پایگاه اجتماعی . ازدواج بود هر چند كه زن متاهل معمولاً تحت سلطه مادر شوهر به دو شوهر به زن در حیطه هایی خاص. زن تبدیل به فرد فرمان دهنده و پس از فوت مادرش به بالاترین مقام خانه می رسید به این ترتیب برای دختران جامعه ازدواج تنها امكان كسب یك نقشی اجتماعی قابل قبول جامعه بود.
هر چند كه در آن دوران طلاق رواج نداشت ، اما ازدواجها مجدد به فراوانی دیده می شد. بطوریكه افراد هر چند گاه یكبار با همسر جدیدی زندگی را آغاز می كردند.
خرید و دانلود آنی فایل