دسته : روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل : word
حجم فایل : 43 KB
تعداد صفحات : 28
بازدیدها : 248
برچسبها : دانلود مقاله
مبلغ : 4000 تومان
خرید این فایلفمینیسم 28 ص
فهرست مندرجات
v مقدمه 1
v وضعیت زنان از دیرینه سنگی تا دومین انقلاب نوسنگی 3
v جوامع شكارچی در دوران دیرینه سنگی 4
v نخستین انقلاب نوسندگی 5
v وضعیت زنان از دومین انقلاب دوره نوسنگی تا دوره باستان 6
v وضعیت زنان در نوسنگی میانه 6
v مذاهب بزرگ پدر سالار و و ضعیت زنان 7
v وضعیت زنان از سقوط امپراطوری روم تا پایان رنسانس 8
v دوره ماقبل فئودالی (قرن پنجم تا نهم میلادی) 8
v ارتقا زنان در آغاز دوره فئودالی (قرون 10 و 11) 9
v دوره قرن 12 تا رنسانس (قرون 12 تا 14 میلادی) 10
v زنان در دوره رنسانس (قرون 15 و 16 میلادی) 12
v وضعیت زنان در قرون هفدهم و هجدهم 13
v وضعیت زنان در قرن نوزدهم 14
v جنبش فمینیست در قرن 19 16
v جنبش فمینیستی و وضعیت زنان در قرن بیستم 18
v موج اول 19
v موج دوم 20
v موج سوم 20
v جمع بندی 21
v نتیجه گیری 22
v نقد و بررسی 25
v منابع وماخذ 26
فمینیسم
مقدمه
بی گمان ستم به زنان یكى از سیاهترین نقطههاى تمدن بشرى است؛ چه آن زمان كه زن، انسان شناخته نمىشد و مانند حیوانات اهلى به شمار مىآمد و هنگام قحطى براى استفاده از گوشتش به قتل مىرسید؛ و چه همین اواخر كه قوانین اروپا زن را از اغلب و اهمّ حقوق محروم مىساخت. هر گونه تلاش در بهبود این روند موجّه و معقول مىنماید.[1]
«تبعیض جنسی»،یعنی اعمال و رفتار،پیشداوری ها و ایدئولوژی هایی كه زنان را فرودست تر و كم ارزش تر از مردان و مردان را مسلط بر زنان می دانند،هنوز نیز در ردیف بدترین مصیبت هایی هستندكه مایه درد و رنج و محرومیت بشر می شوند،زیرا كه از یك سو،زنان از این وضعیت عذاب می كشند و از سوی دیگر تمام جوامع ذخیره ای عظیم از توانایی های فكری و انسانی را كه نادیده گرفته شده یا تحقیر گشته اند،از دست می دهند.تحت تاثیر جنبش های طرفدار حقوق و آزادی زنان است كه مفهوم «تبعیض جنسی» رواج یافته است. اما در پی ابداع عبارت تبعیض جنسی برای رسوا كردن همه انواع این تبعیض ها،پیشرفت اجتماعی بزرگی حاصل شده است.رواج این عبارت نشاندهنده آنست كه تفاوت های تحقیر كننده جنس زن نه ناشی از اراده خداوند است،نه حاصل یك نظم طبیعی،نه مبتنی بر زیست شناسی،بلكه نتیجه رفتار اجتماعی نادرست و ناعادلانه با زنان است و چنین رفتاری از این پس باید كنار گذاشته شود و موقعیت عادلانه و شایسته زنان جایگزین آن گردد،موقعیتی كه در آن جایگاه زن،همتای مردان در تمام عرصه های جامعه باشد.مثل همیشه طرفداران حقوق و آزادی زنان«فمینیستها» بودند كه نخستین گام ها را برای افشای انواع تبعیض نسبت به زنان،برداشتند.[ 3(ص17)]
«فمینیسم» (feminism) واژهاى فرانسوى است كه در سال 1837 وارد زبان فرانسه شدو فرهنگ لغت رٌبر این كلمه را چنین تعریف می كند:«آئینی كه طرفدارگسترش حقوق و نقش زن در جامعه است»؛حدود 15 سال است كه نظریه فمینیستی مفاهیم جدیدی را به منظور تحلیل وضعیت زنان مطرح نموده،مفاهیمی كه خود را به زبان فرانسه تحمیل كرده اند و فرهنگ رٌبر بدان مشروعیت بخشیده است.همانگونه كه سیاهان در ایالات متحده و یا كارگران رنگین پوست در فرانسه نژاد پرستی را متهم می كنند،فمینیستهای امروزه تبعیض جنسی را مردود می شمارند. تبعیض جنسی نتیجه سروری نرینگی است كه اینگونه تعریف میشود: «واژه مونث، نیمه قرن بیستم، تسلط مردان (و نماد نرینگی) بر زنان.» اما برای فمینیستها، سروری نرینگی كه بعضی آن را «مرد سالاری» و یا نظام «پدر سالار» معنا كردهاند فقط نوعی تسلط نیست بلكه نظامی است كه، خواه آشكار و خواه نهان، تمام مكانیسمهای نهادی و ایدئولوژیكی در دسترس خود مانند حقوق،سیاست، اقتصاد، اخلاق، علوم، پزشكی، مد، فرهنگ، اموزش و پرورش، رسانههای گروهی و غیره را به منظور تحقق سلطه مردان بر زنان به كار میگیرد همان گونه كه سرمایهداری از این ابزار برای تثبیت خود استفاده میكند. پس میبینیم كه در ده سال اخیر تعاریف مربوط به فمینیسم و مفاهیم تحمیل شده بر زبان فرانسه توسط مبارزه فمینیستی، بسیار متنوع بوده و از معانی موجود در فرهنگهای لغت بسی فراتر میرود.[2(ص11)]
جنبشهاى دفاع از حقوق زنان در آغاز براى اعتراض به برخى نابرابرىهاى اجتماعى شكل گرفتند، اما با گذشت زمان به جریانى فرهنگى و سیاسى تبدیل شدند؛ جریانى كه بر اساس انگارههاى مشخص ایدئولوژیكى به تحلیل نابرابرىهاى زنان و آرمانهاى زنانه (feminine) مىپرداخت و راهبردهایى خاص مطرح مىكرد. نهضت برابرىطلبى زنان كه به صورت جنبش سیاسى سازمان یافته و منسجم از سابقهاى كمتر از دو قرن برخوردار است، در ذات خود گرایشهاى مختلف سیاسى، اجتماعى و ایدئولوژیك(را پرورانده است) تا آنجا كه مبتكرى چون «ریك ویلفورد» تصریح مىكند، بهتر است به جاى واژه «فمینیسم» از واژه «فمینیسمها» استفاده كرد با وجود این مهمترین دغدغه آنان ارتقاى موقعیت زنان در جامعه و ایجاد برابرى و همسانى بین زن و مرد است.«البته این نكته حائز اهمیت است كه بدانیم همه كسانى كه صادقانه مىگویند براى منافع زنان اهمیت قائل هستند، فمینیست نیستند. مسأله مهم نحوه تفسیر این منافع است. كسى كه منافع زنان را بر اساس نگرش سنتى به زن تفسیر مىكند، فمینیست نیست. چنین شخصى ممكن است واقعاً به حمایت از منافع زنان بپردازد، اما از دیدگاه یك فمینیست اساساً در شناخت این منافع دچار خطا شده است. از نظر فمینیستها، جامعه تحت حاكمیت مردان، به نفع مردان و علیه منافع زنان و در یك كلمه «مرد سالار» بوده است»و فمینیسم در اصل شورشى است علیه نگرش سنتى به زنان و نقش آنان در جامعه؛ با این باور كه استناد به عوامل بیولوژیكى یا روانشناختى در تقسیم وظایف و تفكیك برخى كاركردها به زنانه و مردانه، توجیهى ساختگى براى موقعیت پایینتر زنان در جامعه است».
فمینیسم یا جنبش اصالت زنان یا زن باوری ،بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است ،جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد ،فمینیسم در عین حال پر سر و صداترین و توجهبرانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایتهای مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد.[1]
وضعیت زنان
از دیرینه سنگی تا دومین انقلاب نوسنگی
شناخت ما درباره این دوره بسیار ناچیز است زیرا این جوامع از طریق شكار و گردآوری خوراك زندگی میكنند و هنوز خط را كه به این حوامع امكان ثبت تاریخ را میدهد اختراع نكردهاند. با این همه شناخت وضعیت زنان در این جوامع مهم است زیرا این جوامع تاریخی كه در دوره نوسنگی به وجود آمدهاند تنها حدود دههزار سال دوام داشتهاند.[2(ص17)]
خرید و دانلود آنی فایل