تحقیق جشنهای باستانی ایرانی

تحقیق جشنهای باستانی ایرانی تحقیق جشنهای باستانی ایرانی

دسته : علوم اجتماعی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 206 KB

تعداد صفحات : 125

بازدیدها : 208

برچسبها : جشنهای ایرانی

مبلغ : 1000 تومان

خرید این فایل

دانلود تحقیق جشنهای ایرانی

توجه! ممکن است در متن زیر به جهت کپی از فایل ورد به هم ریختگی موجود باشد ولی فایل اصلی چنین نیست.

نخستین مناسبت در دی ماه جشن های چهارگانه دیگان است چون در دی ماه چهارروز به نام خدا نامیده می شود. این جشن ها بااورمزد روز آغاز می شود و بادی به دینپایان می پذیرد

مناسبت دیگر یادواره درگذشت اشوزرتشت است که در روز خیر(خور) ایزد برابر با یازدهمین روز از دی ماه باستانی و پنجم دی ماه خورشیدی در سراسر مناطق زرتشتی نشین گیتی به ویژه ایران برگزار می شود. این روز یکی از روزهای تعطیل ویژه زرتشتیان ایران است.

مناسبت این یادروز به کوتاهی از این قرار است:

پیامبر ایران باستان اشوزرتشت پس از پایان رسالت خود که آموزش راستی و آرامش به انسان ها بود، در شهر بلخ به سرمی برد. در سن هفتادو هفت سالگی هنگامی که گشتاسب کیانی و پسرش اسفندیار فرمانروای بلخ که آن زمان از پایتخت خارج شده بودند، فرمانروای تورانی ارجاسب که دشمن دیرینه ایرانیان بود از فرصت استفاده کرد و توربراتور فرمانده سپاه خود را با لشکری بسیار به ایران فرستاد. لشکر تورانی دروازه های شهر بلخ را با همه دلاوری های ایرانیان در هم شکستند و هنگامی که اشوزرتشت پیامبر ایرانی با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده بلخ به نیایش مشغول بودند، با یورش سپاهیان مهاجم همگی جان باختند.

اشوزرتشت گرچه جان به جان آفرین سپرد و از دیده ها پنهان گشت، ولی روان پاکش همراه با اندرز و آموزش های جاودانه اش پیوسته زنده ماند. طوری که پس از هزاران سال نام بلندش بر سرزبان ها و فروغ مهرش در درون دل هاست.

مناسبت سوم برگزاریگهنباراست که از روز مهر تا ورهرام ١٦ تا ٢٠ دی ماه باستانی و ١٠ تا ١٤ دی ماه خورشیدی چهره میدیارم گاه خوانده می شود. این گهنبار ویژه پیدایش جانوران است. میدیارم به چم (معنای) میانه آرامش است و زمانی برگزار می شود که هنگام آرامش و استراحت کشاورزان و دامداران است.

روزهای نبر (نخوردن گوشت) نیز در دی ماه عبارتند از :

- ششم دی برابر با ماه روز

- هشتم دی برابر با گوش روز

- پانزدهم دی برابر با رام روز

- بیست و ششم دی برابر با وهمن روز

...

بهرام یشت

رزم نامه وَرَهرام همیشه پیروز

بهرام یشت چهاردهمین یشت اوستا به شمار می رود. این یشت در بزرگداشت و ستایش بهرام ایزد بزرگ پیروزی و رزم آوری و شکننده یورش آورندگان، سروده شده است.بهرامدر متون پهلوی به گونهوَرَهْرانیاوَرَهْرامو در اوستا به صورتوِرِثْرَغْنَهآمده است. بهرام یشت از بخش های رزمی اوستا به شمار می رود و ترجمه دقیق آن به نظر بسیاری از پژوهشگران و از جمله استاد پورداود کاری دشوار است.

بهرام یشت دارای 22 بخش یا کرده و 64 بند است. اما بسیاری از این بندها در دوره های جدیدتر به متن اصلی افزوده شده اند. افزوده های احتمالی جدیدتر عبارتند از بندهای 1، 5، 6، 8، 10، 14، 16، 18، 22، 24، 26، 34، 35، 42 تا 64 .

بهرام ، همچنان که امروزه نیز به همین نام خوانده می شود، نام ستاره یا به تعبیر امروزی، سیاره سرخ رنگبهرامیامریخاست. برخی از محققان چند بند نخستِ بهرام یشت که در آنها بهرام به کالبدهای گوناگون در می آید را به حرکت سیاره بهرام در صورت های فلکی منطقه البروج پیوند داده اند. اما به گمان نگارنده چنین اشاره هایی در بهرام یشت- همانگونه که نمونه مشابه دیگری از آنرا در تِشتَر یشت هم دیده ایم- ارتباط مستقیمی با صورت های فلکی منطقه البروج یا برج های دوازده گانه ندارد. چرا که نه تعداد آنها، نه نام آنها، نه ترتیب آنها، نه ویژگی های آنها، هیچکدام شباهتی به برج ها ندارند. و تغییر نام برج ها در طول زمان نیز به این سرعت و با این تعداد زیاد انجام نشده است.

برای نخستین بار، بهرام آفریده اهورا به پیکر بادِ تندتازِ زیبای آفریده مزدا وزان شد. او فَرِّ نیکِ آفریده مزدا را آورد؛ فَرِّ آفریده مزدا را و درمان و توانایی را.

پس آنگاه بهرامِ بسیار نیرومند گفت که من در نیرو، نیرومندترینم؛ من در پیروزی، پیروزمندترینم؛ من در فَرّ، فرِهمندترینم؛ من در نیکی، نیک ترینم؛ من در سود، سودمندترینم؛ من در درمان، درمانگرترینم.

من یورش را درهم خواهم شکست؛ یورش همه دشمنان را، چه جادوان و پریان، و چه کَوی ها و کَرَپَن های ستمگر.

برای دومین بار، بهرامِ آفریده اهورا به پیکر گاوِ نرِ زیبایی با شاخ های زرین، به پیش آمد. بر فراز شاخ های اواَمَهخوب آفریده شده و خوب بالنده شده، دیده می شد. بهرامِ آفریده اهورا، اینچنین به پیش آمد.

اَمَهایزد نیرومندی و دلاوری و جرأت است که بر فراز شاخ گاو و بر پیشانی اسبان جای دارد.

برای سومین بار، بهرامِ آفریده اهورا به پیکر اسب سپید زیبایی با گوش های زرد و لِگام زرنشان، به پیش آمد. بر روی پیشانی اواَمَهخوب آفریده شده و خوب بالنده شده، دیده می شد. بهرامِ آفریده اهورا، اینچنین به پیش می آمد.

برای چهارمین بار، بهرامِ آفریده اهورا به پیکر شترِ سرکش و گازگیر و تیزرو و رهرو و جست و خیز کننده ای که پشم هایش برای جامه مردمان بکار آید، به پیش می آمد.

در اینجا و دیگر جای های اوستای کهن اشاره ای به گوشتخواری نشده است. در اینجا نیز تنها از مفید بودن پشم شتر سخن رفته است و نه از گوشت آن.

12 شتری که در میان نَرانِ جفت جو، نیرومندی بسیار دارد؛ که گرایش بسیار دارد. آنگاه که او به شتران ماده روی می آورد، آن شتران ماده ای که در پناه یک شتر سرکش هستند، بهتر نگاهبانی می شوند. آن شتری که شانه هایش پُر از زور و کوهان هایش پُر نیروست. …، شتری با هوش، با شکوه، بلند بالا و نیرومند.

...

جشن اسفندگان

روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان

ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن که در همه تقویم های ایرانی اسفند روز نامیده می شود؛ از روزگاران کهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته می شده است.

از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورش دهنده می دانسته اند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده می شده اند، جنسیت او را نیزمادینهفرض می کرده اند و از همین خاستگاه است که عبارت های زیبا و دل انگیزمام میهنوسرزمین مادریبوجود آمده و فراگیر شده است. پیشینیان ما، همانگونه که زمین را زن یا مادر می دانسته اند، آسمان را نیز مرد یا پدر بشمار می آورده اند و ترکیب هایمادرزمینوپدرآسماناز همین جا برخاسته اند. بی گمان آنان شباهت ها و پیوندهایی بین زن و مرد از یک سو، با زمین و آسمان، و بارندگی و رویش گیاهان، از سوی دیگر احساس می کرده اند. همچنین این را نیز می دانیم که در باورهای ایرانی، نسل بشر یا نخستین زن و مرد جهان، به ناممشی و مشیانهاز ریشه دوگانه گیاهی به نام مهرگیاه در دل زمین بوجود آمده و آفریده شده اند و در واقع زمین یا سپندارمذ، مادر نسل بشری دانسته می شده است.

...

آن چنان که ابوریحان بیرونی درآثارالباقیه از زبا نسلمان فارسی آورده است:

... ما در عهد زرتشتی بودن می گفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...

در برهان قاطع خلف تبریزی نیز درباره ی مهرگان می خوانیم:

نام روز شانزدهم از هرماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگتر جشنی نمی باشد و هم چنان که نوروز را عامه و خاصه می باشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید ...

پیدایش مهرگان

پیشینه ی جشن مهرگان به اندازه ی قدمت ایزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت های موجود نشان می دهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه ی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است.

ابوریحان بیرونی نیز می آورد:

... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...

و تاریخ نگار دیگری به نامابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزیکه در سال 444 هجری کتابزین الاخباررا نگاشته از جشن های ایران باستان بخشی را آورده است و درباره ی مهرگان می گوید:

این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آن جا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.

گویا تاریخ نویسان، شاعران و نویسندگان هم پیمان گشته اند تا از پیدایش مهرگان گزارش های یکسانی ارائه دهند.

...

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید